محمد پیرحیاتی (مونس)، سالهاست که به قصهنویسی مشغول است و اغلب آثار نوشتاریاش به ویژه مقدمهی کتابهایش را با قصه یا داستان کوتاه ولی حکمت آمیز و تأویلی در رابطه با موضوعات مطرح شده همراه میسازد. از ایشان تا به حال در مجلات گرانسنگ ایرانی نیز چند قصه یا داستان کوتاه به چاپ رسیده است.کتاب تازه به چاپ رسیده ایشان یعنی«گرافیک ... است»سرگذشت و سرنوشت هنر گرافیک را به شکل قصه و داستانی نشان می دهد که از دیدن و دیدار جوانی کنجکاو و جستجوگر با استاد گرافیستی پخته و فرزانه آغاز می گردد تا بار دیگر توانمندی استاد مونس را در این زمینه با رویکردهای تطبیقی پر دامنه و متنوعی نشان دهد. بر این پایه آنچه در ذیل این سطور میآید یعنی قصهی «درخت و راه» از مجموعه «قصههای هجرت» -کتابی که در آينده به چاپ خواهد رسید- نه تنها در مقدمهی کتاب «سیمرغ بازخوانی و دیگرپذیری» آمده ، بلکه پیش از این نیز در مجلهی وزین «نافه» به چاپ رسیده است.